o*o*o*o*o*o*o*o
خاتون چه کشیدی
برادرانت کو
پس چرا به تنهایی راهی می شوی؟
راستی خاتون
علم عباس بر دوشت که سنگینی نمی کند؟
سختت نیست که تا شام بر دوش بکشانی و از یک سو مراقب رقیه باشی تا به نیزه ها چشمش نیوفتد؟
اخر عباس علمدار بود
علم مختص عباس بود
عباس قمر بنی هاشم بود
می دانم کوفیان شق القمر کردند
وا ویلا
واویلا خاتون درد کشیده
چه کشیدی
راستی
بقیه ی جنگ با توست خاتون
چشم اسرا با توست بانو
یزید را دگر گون می کنی
شام را ویران می کنی
مرحبا عجب شگفتی تو دخت فاطمه
لرزه بر چهار ستون کاخ انداختی
راستی بانو
مبادا از تازه عروس قاسم چشم برداری
قاسم کسی را نداشت
حتی از مادر هم دلش شکسته بود
قاسم چشمش از بالای نیزه به توست
مراقب یادگاری اش باش
خاتون درد کشیده
o*o*o*o*o*o*o*o
در سوگ جانان | قسمت اول ◄ در سوگ جانان | قسمت دوم ◄ در سوگ جانان | قسمت سوم ◄ در سوگ جانان | قسمت چهارم ◄ در سوگ جانان | قسمت پنجم ◄